Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-03@17:11:08 GMT

افسانه‌ای به نام « فرانسۀ کوررنگ »

تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۴۸۶۷۰

عصر ایران؛ مترجم: لیلا احمدی - کیت‌مگی استاد الهیات، مشاورسیاسی و پژوهشگر حوزۀ عدالت اجتماعی است. او رییس و استاد راهنمای پروژۀ عدالت‌اجتماعی در دانشگاه نیوکاسل و استاد مدعو عدالت‌فرهنگی در مؤسسۀ نوآوری و اهداف عمومیِ کالج لندن است. پروفسورمگی رهبری پلت‌فرم اجتماعی و اتاق‌فکرِ "سیاهان بریتانیا و فراتر از آن" را نیز برعهده دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

"عدالت پیامبرانه: مقالات و تأملاتی درباب نژاد، دین و سیاست از تألیفات اوست. متن زیر، تحلیل کیت مگی از وضعیت سیاسی و فرهنگی جامعۀ فرانسه است که در پی ناآرامی‌های اخیر فرانسه در سایت شبکۀ خبری سی‌ان‌ان منتشر شده است.

*****

بامداد روز سه‌شنبه در حومۀ غرب پاریس، رانندۀ هفده‌سالۀ فرانسوی از نژاد الجزایری به خاطر سرپیچی از فرمان ایست، به ضرب گلولۀ افسر پلیس کشته شد. این واقعه جرقۀ ناآرامی‌های سه‌شبه در سراسر فرانسه را زد و سبب شد که حدود چهل‌هزار افسر پلیس از پنج‌شنبه‌شب تا بامداد روز جمعه به حالت آماده‌باش درآیند و صدها معترض دستگیر شوند. افسر پلیسی که مسبب این حادثه است نیز بازداشت و به قتل عمد متهم شده است.  

چهارشنبه امانوئل‌مکرون رییس‌جمهور فرانسه اظهار داشت که قتل پسر نوجوانی به نام ناهِل، غیرقابل‌وصف و توجیه‌ناشدنی است. بدون‌شک هم توجیه‌ناپذیر بود ازاین‌منظر که در قابِ تراژیک دوربین به تصویر کشیده شده بود. اتفاقا دادستان محلی هم بر این باور بود که توجیه قانونی برای تیراندازی پلیس وجود نداشته است؛ اما من شک دارم که مرگ ناهِل توجیهی نداشته باشد. من دست‌کم دو تبیین واضح در این‌خصوص دارم که اولی عبارت است از "امتناع ملی از مواجهه با نژادپرستیِ نهادینه‌شده" و دومی "ابهام قوانین فرانسه در به‌کارگیریِ سلاح‌ گرم پس از اخطار پلیس". 

اگر این فاجعۀ تراژیک در بریتانیا یا آمریکا رخ می‌داد، ماهیت و زوایای قومیتیِ قربانی سرتیتر رسانه‌ها می‌شد؛ اما ازآن‌جایی‌که ناهل در فرانسه درگذشته، رنگ پوست او که یکی از عوامل کلیدی و مؤثر در این رخداد است، در رگبار گزارش‌ها و تفسیرهای داخلی تقریباً به‌طورکامل نادیده گرفته شده است. 

استثناهای قابل‌توجهی در این‌باره وجود دارد. مثلاً مارین‌تاندِلیر رهبر حزب سیاسی-اکولوژیستیِ سبز فرانسه در مصاحبه با رادیوسود آن‌چه را که امریکایی‌شدنِ پلیس فرانسه قلمداد می‌کند، محکوم کرده و افزوده: "هرگز ندیده‌ام که فردی سفیدپوست به‌دلیل امتناع از دستور توقف پلیس کشته شود" یا روخایادیالو مبارز برجستۀ ضدنژادپرستی روز پنجشنبه به تلویزیون بی‌اف‌ام گفته است که "پلیس فرانسه به‌نحوی نهادینه‌شده نژادپرست است".  

بااین‌حال اشاره به مسألۀ نژادی هر دو نفر را در معرض خطر تعقیب قانونی قرار داده است. به‌همین‌دلیل باوجود موجی از اعتراضات ضدنژادپرستی در سال2020 با الهام از قتل جرج‌فلوید، موضوع نژاد تاحدزیادی به‌صورت تابو باقی‌ مانده. بحث‌های نژادی که تقریباً هرروزه در ایالات متحده انجام می‌شود، در گفتمان رسمیِ فرانسه به‌ندرت اتفاق درمی‌گیرد. 

   فرانسه مدت‌های مدید است که ادعا می‌کند کور رنگ است؛ به‌این معنا که براساس مادۀ 1 قانون اساسی "برابری یکایک شهروندان را در برابر قانون فارغ از خاستگاه، نژاد و مذهب تضمین می‌کند. به‌عبارت‌دیگر مدعی است که تفاوت‌های فردی مقوله‌ای کاملاً خصوصی قلمداد می‌شوند.  

  دولت مدعی است که همه را به چشم شهروند می‌بیند و فرض بر این است که همۀ شهروندان از ارزش‌های جهان‌شمولِ مبتنی بر جمهوریت برخوردارند. قانون1987 از این هم فراتر رفته و جمع‌آوری یا پردازشِ داده‌های شخصی در راستای آشکارکردنِ "منشأ نژادی یا قومیتی و عقاید سیاسی، فلسفی یا مذهبی" را ممنوع اعلام کرده‌است. این بدان معناست که نژادپرستیِ سیستماتیک در جامعۀ فرانسه به‌نحوی نامرئی برقرار است. 

  شمار چشم‌گیری از مهاجران فرانسه که اکثراً از آفریقا، کارائیب، آسیا و نسل‌های متعاقبند، دهه‌ها از این موضوع شکایت داشته‌اند که بخش‌های مختلف زندگی‌شان متأثر از تبعیض بوده است. قاعدتاً وقتی هیچ اطلاعاتی دربارۀ مواردی از قبیل این‌که چه‌تعداد رنگین‌پوست به حکم سیستم آموزشی از کار برکنار شده‌اند، چه‌تعداد از آن‌ها بیکارند، چه‌تعداد در تنگ‌دستی به‌سر‌می‌برند، چه‌تعداد فاقد خدمات مسکن و مراقبت‌های بهداشتی‌اند و چندنفر قربانیِ ثبت اطلاعات نژادپرستانۀ پلیس شده‌اند، وجود ندارد به‌سهولت می‌توان وجود چنین تبعیضی را انکار کرد. 

درنتیجه هرچند نژادپرستی گهگاه در جامعه به رسمیت شناخته می‌شود – مثلاً بنا به گزارشی که در سال2020 توسط کمیسیون ملی مشاوره درخصوص حقوق بشر فرانسه منتشر شد، تخمین زده شد که در فرانسه، کشوری با شصت‌و‌هشت‌میلیون نفر جمعیت احتمالاً یک‌میلیون‌ودویست‌هزار نفر در سال قربانیِ حداقل یک تهاجم نژادپرستانه، یهودستیزانه یا بیگانه‌هراسانه هستند.- ؛ اما چنین رخدادهایی را معمولاً تصادفی و نادر قلمداد می‌کنند.

گوش شنوایی برای اتهامات مبتنی بر نژادپرستیِ نهادی یا سیستمی  وجود ندارد و کسی هم نمی‌تواند خلاف آن را ثابت کند. نژادپرستی هرکجا رخ دهد مصیبت‌بار است. به‌عنوان مرد سیاه‌پوستی که هم در ایالات‌متحده زندگی کرده و هم در بریتانیا، می‌توانم بگویم که سیاهان بیش از بقیه در معرض اعمال خشونت پلیس هستند؛ نه فقط به این دلیل که تجربۀ زیستۀ من و افراد مشابه من چنین چیزی را ایجاب می‌کند، بلکه به این دلیل که داده‌های پژوهشی این را می‌گویند. اگر قرار باشد روزی در مصافِ بی‌عدالتی قرار گیرم حداقل می‌خواهم  بتوانم آن را کمّی و بررسی کنم و خواهان ریشه‌کنی آن شوم. می‌خواهم به نمایندگانی رأی دهم که عهد می‌بندند با نژادپرستی مبارزه کنند و سپس با سنجش میزان توفیق یا ناکامی‌شان آن‌ها را مسئول بدانم. هیچ‌یک از این‌ها درحال‌حاضر در فرانسه امکان‌پذیر نیست. 
 
درواقع افسانه یا اسطورۀ جمهوری کور رنگِ فرانسه بیان‌گر دولتی است که اقلیت‌های قومی را با دست‌کاریِ روانی از پا درمی‌آورد و قربانیان نژادپرستیِ سیستماتیک به‌خوبی با آن آشنا هستند. بسیاری از مهاجران غالباً سیاه‌پوست یا مهاجران آفریقای شمالی هستند و در "سیته‌ها" یا حومه‌های شهر و حاشیۀ شهرهای بزرگ فرانسه زندگی می‌کنند؛ جایی که سطوح بالای محرومیت اقتصادی و اجتماعی نه فقط به ناامیدی و درماندگی دامن می‌زند بلکه حس خشم درقبال بی‌عدالتیِ منبعث از نابرابری‌های پنهان نژادی را شعله‌ور می‌کند. 

طبیعتاً رفتار نژادپرستانه‌ای که پلیس، به‌ویژه در برخورد با مردان جوانِ رنگین‌پوست در پیش گرفته، این خشم را تشدید و هشدار توقف پلیس را به نقطۀ اشتعال معترضان مبدل می‌سازد. 

در سال2017 در پی حملات تروریستی قانون جدیدی تصویب شد که به پلیس اختیارات بیشتری برای استفاده از سلاح گرم می‌داد. این قانون به این صورت توجیه می‌شد که درصورت عدم توجه راننده به اخطار توقف پلیس، ممکن است فرد خاطی به افراد دیگری که در مسیر قرار دارند، آسیب برساند. فعالانی مثل سابرینا سبایهی نمایندۀ پارلمان فرانسه ابهام موجود در این قانون را محکوم کرده‌ و به افزایش چشم‌گیر اخطارهای توقف پلیس پس از تصویب این لایحه اشاره کرده‌اند. تحقیقات رویترز نشان می‌دهد که در سال 2022، سیزده نفر به دست پلیس و به این شیوه جان خود را از دست داده‌اند. ناهِل سومین قربانی در سال جاری است و اکثر قربانیان از سال2017 سیاه‌پوست یا عرب بوده‌اند. 

در چند روز گذشته واکنش‌ها نسبت به مرگ ناهل بهتر از هر گراف و نموداری نشان‌می‌دهند که تنش‌های نژادی در حومۀ شهرها چقدر جدی شده‌اند. آشوب‌گران در هیاهوی اسفبارِ خشونت و چپاول عمدتاً نمادهای جمهوری را هدف قرار داده‌اند؛ تالارهای شهر و مدارس به آتش کشیده‌شده‌اند و افسران پلیس و آتش‌نشانان هدف حمله قرارگرفته‌اند. روز پنج‌شنبه راهپیمایی 6000 نفری در شهر نانتر فرانسه برای ادای احترام به ناهل و با فراخوان مادرش برگزار شد ولی به درگیری‌های گسترده با مأموران حکومت انجامید.  

درنتیجه ضرورت دارد که دولت فرانسه فوراً به درخواست‌های سبایحی و سایر مبارزان برای رفع ابهامات قانونی توجه کند. باید شرایط استفاده از سلاح گرم پس از اخطار توقف پلیس مشخص شود و فرایند آموزشیِ پرسنل مجری قانون اصلاح شود. تازمانی‌که نژادپرستی سیستماتیکِ پلیس فرانسه قابل بررسی، کمّی‌شدن و رسیدگی نباشد، فقیرترین و فرودست‌ترین حومه‌ها نشان رمز بی‌عدالتی و تنش‌نژادی خواهند بود. نمی‌توان از آن‌ها حرفی زد ولی به جرقه‌ای افروخته خواهند شد. احتمالاً تنها برندۀ انفجار خشم‌ عمومی در حومۀ فرانسه -اتفاقی که در این هفته رخ داد- جناح راست افراطی است که فرصت را غنیمت می‌شمارد تا از تفرقۀ نژادی و بیگانه‌ستیزی برای منافع انتخاباتی‌اش استفاده کند.  

شعار جمهوری فرانسه "آزادی، برابری و برادری" است و الهام‌بخشِ کشورهای دموکراتیکِ سراسر جهان ازجمله وطن من یعنی ایالات ‌متحده است. تضعیف این ارزش‌ها که برآمده از ناتوانی در بررسی و رسیدگی به نژادپرستی سیستماتیک است سبب می‌شود که بسیاری از شهروندان فرانسوی ناامنی، بیگانگی و نادیده‌گرفتن‌شدن از جانب دولت را احساس کنند و در وضعیتی غم‌انگیز و غیرقابل‌توجیه قرار بگیرند. 

بیایید امیدوار باشیم که تراژدی کشته‌شدنِ ناهلِ جوان دست‌کم سرآغاز بحثی معنادار درخصوص نژادپرستی و تبعیض سیستماتیک در فرانسه و نحوۀ غلبه بر آن به‌خاطر ارزش یکایک شهروندان فرانسوی باشد.  شاید هرگز به‌طورقطع ندانیم که آیا نژاد ناهل در کشتن او دخالت داشته است یا خیر؛ اما اگر حتی طرح چنین پرسشی تابو قلمداد شود، راه را اشتباه رفته‌ایم.

 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: چرا فرانسوی‌ها هر از گاهی به خیابان می‌آیند؟

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: فرانسه نژادپرستی توقف پلیس چه تعداد شده اند

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۴۸۶۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مادر شاه چگونه رحیم علی خرم را به ثروت افسانه‌ای رساند؟

همشهری آنلاین: رحیم‌علی خرم مقاطعه‌کار معروف زمان پهلوی و صاحب کاباره جزیره (پارک ارم کنونی) در آن زمان، روزگاری یک کارگر ساده آسفالت‌کار بوده که بواسطه آشنایی اتفاقی با مادر شاه به یک سرمایه‌دار بزرگ تبدیل شد. رحیم‌علی فرزند بیک‌علی حدود سال 1300 در روستای کوهپایه زبیر از توابع ساوه متولد شد. او در جوانی با هدف یافتن شغل و کسب درآمد راهی تهران شد و به لطف جثه‌ای قوی و نیرومند در یک پروژه آسفالت‌کاری در پایتخت به عنوان کارگر ساده مشغول به کار شد. از قضا این گروه آسفالت‌کار یکی از روزها برای ترمیم معابر کاخ سلطنتی به سعدآباد رفتند و همان جا نقطه آغاز ارتباط خرم با دربار پهلوی بود چرا که مادر شاه در محوطه کاخ وی را دید و همان روز او را به حضور خود فراخواند. گفته می‌شود علت راهیابی خرم به دربار، روابط غیر عادی او با ملکه مادر بوده است. به این ترتیب آشنایی رحیم‌علی خرم با مادر شاه نقطه آغاز ترقی او بود و از این زمان، این شخص به حکم ارتباط و وابستگی به مادر شاه، وارد چرخه فاسد حاکمیت پهلوی شد و به سرعت با برادران شاه وارد روابط اقتصادی شد. او با محمودرضا پهلوی و حمیدرضا پهلوی رابطه نزدیکی داشت و حتی قرار بود پسر خرم با دختر حمیدرضا ازدواج کند. داستان آشنایی رحیم علی خرم با مادر شاه در کتاب «من و فرح پهلوی»، نوشته اسکندر دلدم با جزئیات بیشتری آمده است. نویسنده این کتاب، اسکندر دلدم از افراد مورد وثوق دربار پهلوی و از نزدیکان دولتمردان این رژیم بوده است. او به دلیل شغل خبرنگاری‌اش، ارتباطات وسیعی با دربار و مقام‌های تراز اول کشور داشته است. دلدم در خاطراتش در کتاب«من و فرح پهلوی» آورده است: مادر شاه، اکثر شب‌ها در کاخ اختصاصی خود مجلس بزم به راه می‌انداخت و با آن سن زیاد به سه چیز علاقه داشت. یکی مصاحبت با مردان قوی هیکل و عظیم‌الجثه که آخرین آن، رحیم‌علی خرم، مقاطعه کار معروف و صاحب کاباره جزیره (پارک ارم کنونی) بود. دوم به «سگ» علاقه مفرطی داشت و همیشه در اطراف او، حتی روی پاها و در بغلش چندین سگ از نژادهای مختلف دیده می‌شد. سومین سرگرمی مادر شاه، برپایی مجالس طرب بود. پای ثابت مجالس بزم و طرب ملکه مادر، خواننده کهن سال و قدیمی «ملوک ضرابی» بود که چندین مدال درجه اول همایون (مدالی که معمولا به فرماندهان عالی رتبه ارتش و رجال درجه اول سیاسی داده می شد) از شاه و مادرش گرفته بود! مادر شاه یک شوهر رسمی به نام آقای ملک پور داشت. من ملک پور را از نزدیک می‌شناختم. ملک پور علاوه بر کارها و مشاغلی که داشت، در کار خرید و فروش اتومبیل دست دوم نیز فعالیت می کرد و پاتوق او، نمایشگاه مرحوم شعبان رحیمی پور در ضلع جنوبی میدان فردوسی بود. بسیاری از رجال و امرای ارتش چون سپهبد کمال و سپهبد وشمگیر هم بعداز ظهرها در این نمایشگاه فعالیت اقتصادی داشتند. ماجرای آشنایی ملکه مادر با رحیم‌علی خرم نیز بسیار خواندنی و جالب است. رحیم‌علی خرم،کارگر ساده (آسفالت کار) بود و هیکل درشت و نخراشیده‌ای داشت. یک روز که خیابان‌های کاخ سعدآباد را تجدید آسفالت می‌کردند، رحیم‌علی خرم پس از کار زیاد و بعد از صرف ناهار مشغول چرت زدن و استراحت زیر یکی از درخت‌های محوطه کاخ سعدآباد بوده که از قضای روزگار، شاهین بخت و اقبال در اطراف هیکل نتراشیده و نخراشیده او به پرواز در می‌آید و مادر شاه که همراه با ندیمه‌اش از آن محل عبور می‌کرده و چشمش به هیکل غیرعادی کارگری که در آن آفتاب نیمروز به حالت طاق باز(!) خوابیده و دستمالش را هم روی صورتش کشیده بود، می‌افتد و بلافاصله می‌گوید این مرتیکه پدرسوخته را به کاخ اختصاصی بیاورید تا ببینم به چه جرئتی به این وضع فجیع(!) در ملأ مادرشاه خوابیده است! فورا رحیم‌علی را بلند می‌کنند و به حضور والده مکرمه شاهنشاه می‌برند و از همین لحظه، زندگی رحیم‌علی دگرگون و کارگر آسفالت کار مبدل به بزرگ‌ترین مقاطعه‌کار آسفالت کار دستگاه‌ها و ادارات دولتی می‌شود. خرم پس از این دیدار، مورد توجه مادر شاه قرار گرفته و به زودی صاحب مکنت و ثروت فوق‌العاده‌ای می‌شود. رحیم‌علی خرم بعدها، محل کارگاه آسفالت‌پزی خود در جاده کرج را تبدیل به کاباره جزیره کرد و زمین‌های اطراف آن را صاحب شد و پارک خرم (پارک ارم فعلی) را تاسیس کرد. خرم به وسیله ایادی خود در این پارک، زنان و دختران جوان و حتی زنان شوهرداری را که همراه با شوهر و فرزندان خود به این محل آمده بودند، می‌ربود و در محل مخصوصی که در پارک برای خود ساخته بود، مورد تجاوز قرار می‌داد.

رحیم‌علی خرم که در آغاز به عنوان مقاطعه‌کار آسفالت به ثروت‌اندوزی می‌پرداخت، کمی بعد با رانت‌خواری توانست اغلب قراردادهای پیمانکاری را به نام خود منعقد کند. حسین فردوست رئیس دفتر اطلاعات شاهنشاهی و دوست نزدیک شاه در این باره در کتاب«ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» می‌نویسد: «یک نمونه کوچک در مقایسه با سایر فعالیت‌ها در سطح کشور عبارت بود از آسفالت خیابان‌های تهران. شهرداری چندین سال متوالی با یک مقاطعه‌کار [که نام او رحیم‌علی خرم بود] قرارداد بست که در طول یک سال در قبال فلان ‌مقدار وجه (رقم به درستی خاطرم نیست ولی آن‌قدر بود که مقاطعه‌کار توانست برای هر سال 200 میلیون تومان به مقامات شهرداری رشوه دهد) مسئولیت آسفالت خیابان‌های تهران را عهده‌دار گردد. مقاطعه‌کار فوق، خیابان‌ها را لکه‌گیری می‌کرد و در برخی خیابان‌ها یک ورقه نازک چند سانتی آسفالت می‌ریخت. در فصل زمستان به علت یخبندان، این آسفالت‌ها درمی‌آمد و چاله‌هایی در خیابان‌ها ایجاد می‌کرد که رانندگی در خیابان‌های تهران مسئله شده بود و زیان‌های فراوانی به خودروها و به خصوص فنرهای خودرو وارد می‌کرد. این کار چند سال متوالی ادامه یافت و وضع را به محمدرضا گزارش دادم. محمودرضا برادر محمدرضا با این مقاطعه‌کار به طور صوری شریک بود و درصدی دریافت می‌داشت. نتیجه گزارش من فقط این شد که سال بعد با آن مقاطعه‌کار قراردادی بسته نشد ولی نه به سوءاستفاده در شهرداری کاری داشتند و نه به مقاطعه‌کار ایرادی وارد شد.»

رحیم‌علی خرم با اشرف پهلوی هم رابطه خوبی داشت. ابوالحسن عمیدی نوری، روزنامه‌نگار و نویسنده، نماینده مجلس شورای ملی و از کارگزاران رژیم پهلوی، در کتاب«یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار» در این‌باره می‌نویسد: «یک روز که والاحضرت اشرف می‌خواست به اروپا برود خرم بیش از یکصد هزار دلار... از تمام صرافی‌های تهران خرید و جمع کرد یعنی هشت میلیون ریال آن روز خرج کرد. آن اسکناس‌ها را در بسته مخصوصی پیچید و به فرودگاه رفت و دست والاحضرت را ماچ کرد و آن بسته را تقدیم نمود.» در سال 1341 و در دوران نخست‌وزیری علی امینی، خرم به اتهام یک کلاهبرداری کلان به مبلغ 23 میلیون تومان تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی بازداشت شد. جالب این که در زندان نیز فسادهای خرم ادامه داشت. عمیدی نوری در کتاب«یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار» به این نکته هم اشاره می‌کند و می‌نویسد: «در مدتی که خرم در زندان بود شب‌ها به خارج از توقیفگاه خود می‌رفت و مشغول کسب بود. روزها هم توقیفگاه او در حقیقت محل کار او شده بود. خدا می‌داند در همان محل توقیفگاه او متجاوز از 40 میلیون تومان قرارداد مقاطعه‌کاری آسفالت با او بسته شد.» اما سرانجام با وساطت دربار و به ویژه ملکه مادر و برادران شاه از این اتهام فارغ شد. عمیدی نوری درباره حمایت‌های خاندان سلطنتی از خرم هم می‌نویسد: «وقتی پرونده آسفالت تهران در دیوان کیفر به شدت تحت رسیدگی بود، بازپرس دستور توقیف خرم و دفاتر او را داده بود، اما دربار برای فرار او دست و پا می‌زد زیرا بعضی از شاهپورها و اشرف در کارهای او شرکت داشتند.» به این ترتیب رحیم‌علی خرم با اتکا به پشتوانه‌ای قوی همچنان می‌تازید. او در طول حکومت پهلوی با حمایت‌های آشکار و پنهان خاندان پهلوی به ثروت افسانه‌ای دست یافته بود که او را در دریف افراد با نفوذ در بسیاری از معادلات اقتصادی کشور قرار می‌داد و خرم از حیف و میل و پایمال کردن بیت المال ابایی نداشت. سرانجام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شعبه سوم دادگاه انقلاب رحیم‌علی خرم را نمونه بارز مفسد فی الارض شناخت و به حکم این دادگاه خرم در سحرگاه 19 اردیبهشت 1358 به جوخه اعدام سپرده شد.

کد خبر 848155 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها تاریخ - اسناد پهلوی خبر ویژه کتاب - تاریخ تاریخ انقلاب اسلامی ایران تاریخ عمومی ایران فساد

دیگر خبرها

  • فیلم/ یورش پلیس فرانسه به دانشگاه ساینس پو پاریس
  • پلیس فرانسه وارد دانشگاه «ساینس‌پو» شد
  • حمله پلیس فرانسه به حامیان فلسطین در دانشگاه «ساینس پو»
  • دیدنی های امروز؛ اعتراضات روز جهانی کارگر
  • جشن تولد ۴۱ سالگی افسانه پاکرو
  • درگیری پلیس با تظاهرات‌کنندگان روز کارگر در پاریس
  • اعتراضات ضداسرائیلی در غرب، فروپاشی افسانه یهودستیزی
  • درگیری شدید بین تظاهرکنندگان و پلیس در فرانسه+ فیلم
  • برچیدن کمپ‌های پناهجویان در آستانه بازی‌های المپیک پاریس
  • مادر شاه چگونه رحیم علی خرم را به ثروت افسانه‌ای رساند؟